پارت ۶۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۴
ا،ت ویو
من امسال جهشی خوندم و سال آخر مدرسم بود ، دانشگاه نمیخام برم
فردا اول هفته و آخرین هفته ی مدرسمونه
امتحانامون تموم شده و هفته ی آخر مهم نیس پس نمیرم
کوک ویو
و بعد هم رفتم و یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و اومدم ، موهامو خشک کردم لباسامو پوشیدم ، عطر تلخمم زدم و راه افتادم به سمت سالن مراسم میا و جیمین
ا،ت ویو
ساعت ۲ بود رفتم ناهار خوردم و دوباره برگشتم تو اتاقم
یه فیلم زامبی ای دیدم که ساعت ۵ شد
سریع رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و بستم و لباسامو عوض کردم و عطر شیرینمم زدم و راه افتادم به سمت سالن مراسم
بعد از چند مین رسیدم
مثل اینکه کوک هم تازه رسیده ایش اصن به من چه
رفتم به جینا و جین و یونگی و سانا سلام کردم
ا،ت : سلام جینا ، سلام آقای جین
جینا و جین : سلام
ا،ت : سلام سانا و اقای یونگی
یونگی و سانا : سلام
رفتم که به میا و جیمین تبریک بگم
ا،ت : سلام میا جونم ... سلام آقای جیمین تبریک میگم
میا و جیمین : ممنون 😊
رفتم و کنار کوک وایستادم
ا،ت : سلام
کوک : سلام
فلش بک به بعد از مراسم نامزدی
ا،ت ویو
بعد از مراسم رفتم خونه و دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم و خوابیدم
صبح
ا،ت ویو
صبح از خواب پاشدم صبح هم که نمیشه گفت ظهر ، آخه ساعتو دیدم ۱۲ که عین برق گرفته ها از جام پاشدم ساعت ۲ جینا و جین پرواز داشتن و هرچه زودتر باید میرفتم پس رفتم سریع یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم لباس گرم پوشیدم و ....
دیدگاه ها (۲)

۱۰۰ تایی شدنمون مبارکک

پارت ۶۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۳ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط